جوهر سفید

گاه‌نوشت‌های اعظم خان‌آبادی

جوهر سفید

گاه‌نوشت‌های اعظم خان‌آبادی

جوهر سفید یادداشتی ست گاه‌به‌گاه و درحقیقت بازتاب گفت‌وشنودها و نانوشته‌هایی که شاید هیچگاه آنگونه که هستند بازتاب داده نتوانند شد.

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سکوت» ثبت شده است

و شب

نوژان سکوتش را

بی‌امان

بر صخره‌ی دخمه‌ی خلوتم، سخت، می‌کوبد

 

خروش و هلهله‌ای برپاست
در این خاموشی ناگاه

که در گلوگاه سخن به دام افتاده
و راه بر آه بسته است

 

۱۳ مهر ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۶
اعظم خان آبادی

این روزها فضای اجتماعی ایران در جشن شکستن «نقاب فرهیخته»، همدلانه، پای روایت‌هایی نشسته که هرچند تلخ اما نویدبخش زیست‌جهانی امن‌ترند؛ جایی‌که «فرهیخته‌نما»های متعرض و متجاوز طرد می‌شوند و «حاشیه‌ی امنی» که با وادار کردن قربانیانشان به سکوت ساخته بودند به‌ناگاه بر سرشان آوارشده. آن‌ها که هویتشان افشا شده و از زیر پوستین خوش‌نقش‌ونگار روشنفکرنمایی چهره‌ی کریه فریبکارشان آشکار شده دیگر حتی اگر عقوبتی جزایی در انتظارشان نباشد بی‌شک مجالی برای بازی‌های فریبکارانه‌شان نخواهند داشت و چه مجازاتی برایشان از این بالاتر؟ و آن‌ها که با اغماض و بخشش قربانیانشان یا با حربه‌هایی برای وادار کردن آن‌ها به سکوت هنوز در امان مانده‌اند، ترسان، خود را بر لبه‌ی پرتگاه می‌بینند و امروز دیگر می‌دانند که باید به فکر درمان زخم‌های روانشان باشند و هر آن خود را در معرض خطر افشای هویتشان تصویر و تصور می‌کنند، امروز دیگر می‌دانند که سکوت قربانیانشان ریشه در فرهنگی سرزنشگر داشته که اکنون در مسیر حمایتگری و همدلی گام بر می‌دارد، امروز دیگر می‌دانند که بازگشت و پناه بردن قربانی به متعرض الگوی پرتکراری است که از مکانیزم‌های دفاعی روان فرد آسیب‌دیده برای انکار و کنارآمدن با ترومای عمیقی که تجربه کرده ناشی می‌شود و نشانی از رضایت و شیفتگی قربانی یا جاذبه‌ی متعرض نیست،... امروز خیلی بیش‌ازپیش می‌دانند و با این تجربه‌ای که وجدان جمعی جامعه‌ی ایرانی از سر می‌گذراند دیگر بعید است متعرضی بتواند مدعی شود که نمی‌دانسته در رابطه‌ای «انسانی»، «برابر»، «گفت‌وگومدار» و «توافق‌محور» نبوده و آگاهی نداشته کاری که کرده #تجاوز یا #تعرض یا #آزارجنسی بوده است. فقط کافی است این روزها زمان اندکی را به دنبال کردن روایت‌های آزار و تحلیل‌های فعالان این حوزه اختصاص دهیم.

امروز بیشتر ما با مفاهیم #فرهنگ_تجاوز، #قربانی‌نکوهی، #تجاوز_خاکستری، #تجاوز_در_قرارعاشقانه و... کم‌وبیش آشنا شده‌ایم و می‌دانیم مصادیق #آزارجنسی چقدر به رفتارهای تک‌تک ما نزدیک است. به امید روزی که همه‌ی افراد جامعه خود را در معرض قربانی یا متعرض بودن ببینند و هوشیار باشند که این دست تجارب متعلق به #دیگری و دیگران نیست و هرکدام از ما با اندکی تسامح در مرزگذاری و مراقبت از حریم شخصی‌مان یا بی‌توجهی به مرزهای اخلاقی‌مان می‌توانیم همین دو نقش به‌ظاهر عجیب و بعید #قربانی و #متعرض را بگیریم و چنان غرق در توجیهات و بازی‌های روان پیچیده‌ی انسانی‌مان شویم که دیگر حتی به جایگاه خود آگاهی هم نداشته باشیم.

گام بعدی در این حرکت نیک اجتماعی به باور من شنیدن روایت‌های متعرضین است. شاید این تنها مسیر برون‌رفت از این غائله و رسیدن به صلح و آرامش جمعی‌ باشد. اشتباه نکنیم؛ ما می‌شنویم تا بفهمیم و «فهمیدن» به معنای «بخشیدن» نیست، همان‌طورکه «توضیح دادن»ِ شرایطی که متعرض در آن مرتکب اشتباه شده نشانه‌ی «تبرئه» یا «توجیه» اشتباهش نخواهد بود.

پایان این روزهای داغ به‌مثابه فراموشی و خاموشی این شعله‌ و سوسوی امید نیست، آغازی دوباره است با جهشی رو به جلو در مسیری که قرن‌ها فعالان اجتماعی جنبش‌های رهایی‌بخش و برابری‌خواه در آن گام برداشته‌اند و این وظیفه‌ی تک‌تک ماست که از این جوانه که با خون‌دلِ راویان جسور و فعالان دلسوز و شهروندان منصف این جامعه سر از خاک برآورده مراقبت کنیم تا در کنار درختان تنومند جنبش‌های اجتماعی دیرپای جامعه‌ی ایرانی سایه‌سار امن دیگری شود برای پناه فرزندان و نسل‌های آینده‌ی این سرزمین. نقطه؛ آغاز...

پ.ن: تاریخ نگارش این یادداشت ۶شهریور۱۳۹۹ است و پیش از این در صفحه‌ی اینستاگرام در پیوند https://www.instagram.com/p/CEZo6IOps0P/?igshid=e5n28ychq05f منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۴۲
اعظم خان آبادی

اگر اشتباه نکنم، هفت سال گذشت از اولین روز وبلاگ‌نویسی و شاید بیشتر. روزی که «جوهرِسفید»به‌دست شدم تا هرازگاهی بنویسم و، از خلال اشتراک درونیاتم با دیگران، مجرایی برای گفت‌وگو بسازم، در روزگاری که مُهرِ سکوت بر لب‌ها بود و زنجیرِ خشم بر دست‌ها. خیلی زود روزه‌ی سکوت گرفتم، اما نه به رسم آن روزگاران، که برای فرو رفتن به پیله‌ی تنهایی. امروز نوایی در گوشم نجوا می‌کند: «7 سال کافیه برای شنیدن و دیدن و شروع راه شدن.»
جوهرِ سفیدِ هفت سالِ پیش،  https://ink.persianblog.ir/، بدرود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۳
اعظم خان آبادی